نهاد رهبری دانشگاه شریف
نام و نام خانوادگی
درجه یا سمت
تجدید بنیان دانشگاه ها
وحدت حوزه و دانشگاه
کار فرهنگی درست
تربیت نسل جوان
الزامات رسیدن به هدف
تماس با نهاد
پایه و بنای دانشگاههای ما بر بیدینی بوده است. خشت دانشگاه کشور در زمان رضاخان نه فقط بر اساس بیدینی، بلکه براساس مخالفت و مبارزهی با دین نهاده شده است... درست مثل پایه روشنفکری کشور ما که بر ضدّیت با دین گذاشته شد. (1373/6/22)
واقعیت این است که دانشگاههای ایران، روزی متولد شدند که در فضای این کشور... با دین مبارزه میشد... اگر چه بسیاری از اساتید و گردانندگان امور دانشگاهها، حتی در دوران گذشته هم، مسلمان بودند؛ لکن هیچکدام از این دو عامل (یعنی وجود دانشجو و استاد مؤمن)، نمیتوانست بر بافت و بنیان و شاکلهی دانشگاه، تأثیر بگذارد. شاکلهی دانشگاه، همانی است که بنیانگذاری کردند. اما امروز باید آن شاکله، به شاکلهی اسلامی تغییر پیدا کند. این، یک امر قطعی است.
... دانشگاه ما باید بهگونهای تجدید بنیان شود، که اگر کسی وارد آن شد و نسبت به دین، تقید و اهتمام و معرفتی نداشت، همهی آنها را پیدا کند، و وقتی از دانشگاه خارج میشود، بهطور کامل، وابسته به دین باشد. (1373/8/2)
واقعیت این است که دانشگاههای ایران، روزی متولد شدند که در فضای این کشور... با دین مبارزه میشد... اگر چه بسیاری از اساتید و گردانندگان امور دانشگاهها، حتی در دوران گذشته هم، مسلمان بودند؛ لکن هیچکدام از این دو عامل (یعنی وجود دانشجو و استاد مؤمن)، نمیتوانست بر بافت و بنیان و شاکلهی دانشگاه، تأثیر بگذارد. شاکلهی دانشگاه، همانی است که بنیانگذاری کردند. اما امروز باید آن شاکله، به شاکلهی اسلامی تغییر پیدا کند. این، یک امر قطعی است.
... دانشگاه ما باید بهگونهای تجدید بنیان شود، که اگر کسی وارد آن شد و نسبت به دین، تقید و اهتمام و معرفتی نداشت، همهی آنها را پیدا کند، و وقتی از دانشگاه خارج میشود، بهطور کامل، وابسته به دین باشد. (1373/8/2)
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی وحدت در هدف. هدف این است که همه بهسمت ایجاد یک جامعهی اسلامیِ پیشرفتهی مستقل، جامعهی امام، جامعهی پیشاهنگ، جامعهی الگو، ملت شاهد - ملتی که مردم دنیا با نگاه به او جرأت پیدا کنند، تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پیاده کنند - حرکت نمایند.
در راه ایجاد چنین کشور و جامعه و ملتی، علاجی جز این نیست که دانشجو و طلبه، حوزه و دانشگاه، روحانی و روشنفکرِ تحصیلکرده، در کنار هم، دوشبهدوش هم و با هم، بهسمت یک هدف حرکت کنند؛ بدون این نمیشود. (1369/9/28)
در راه ایجاد چنین کشور و جامعه و ملتی، علاجی جز این نیست که دانشجو و طلبه، حوزه و دانشگاه، روحانی و روشنفکرِ تحصیلکرده، در کنار هم، دوشبهدوش هم و با هم، بهسمت یک هدف حرکت کنند؛ بدون این نمیشود. (1369/9/28)
باید کار فرهنگی دانشگاه اینجوری باشد که افرادی تربیت کند مؤمن، متخلّق -با اخلاق خوب- انقلابی؛ کار فرهنگی چیزی است که اینها را تأمین کند. کار فرهنگیِ درست آن چیزی است که جوان ما را انقلابی بار بیاورد. این کشور انقلاب کرده، به این انقلاب باید پابند بود؛ مبانی این انقلاب را بایستی جزو اصول زندگی خود قرار داد تا بتوانیم پیش برویم...
معتقد به آرمانها، دوستدار کشور -کشورش را واقعاً دوست داشته باشد- دوستدار نظام، دارای بصیرت و عمق دینی و سیاسی. جوان بایستی در نگاه دینی و نگاه سیاسی عمق داشته باشد تا به هر شبههی کوچکی پایش نلغزد، اشتباه نکند در زمینههای مسائل سیاسی...
[باید] افرادی تربیت بشوند با اعتمادبهنفس، با انگیزه، سرشار از امید...
با فهم درست از موقعیّت کشور؛ بفهمند کشور الان در چه وضعی است...
معتقد به استقلال؛ استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی؛ جوانی که تربیت میشود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به استقلال کشورش؛ مؤمن به مبانی انقلاب و نظام، مؤمن به فرهنگ اسلامی، خوشبین، خوش روحیّه...
کار فرهنگی این است. خب، این کار آسانی نیست؛ خیلی کار سختی است. این برنامهریزی میخواهد. (1394/08/20)
معتقد به آرمانها، دوستدار کشور -کشورش را واقعاً دوست داشته باشد- دوستدار نظام، دارای بصیرت و عمق دینی و سیاسی. جوان بایستی در نگاه دینی و نگاه سیاسی عمق داشته باشد تا به هر شبههی کوچکی پایش نلغزد، اشتباه نکند در زمینههای مسائل سیاسی...
[باید] افرادی تربیت بشوند با اعتمادبهنفس، با انگیزه، سرشار از امید...
با فهم درست از موقعیّت کشور؛ بفهمند کشور الان در چه وضعی است...
معتقد به استقلال؛ استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی؛ جوانی که تربیت میشود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به استقلال کشورش؛ مؤمن به مبانی انقلاب و نظام، مؤمن به فرهنگ اسلامی، خوشبین، خوش روحیّه...
کار فرهنگی این است. خب، این کار آسانی نیست؛ خیلی کار سختی است. این برنامهریزی میخواهد. (1394/08/20)
ما میتوانیم این جوان را صبور، قانع، مایل به کار، مایل به تحقیقات، اهل کار جمعی، اهل اغماض، اهل تغلیب عقل بر احساس، اهل انصاف، اهل وقتشناسی، اهل وجدان کاری تربیت کنیم؛ میتوانیم هم عکس این صفات را در او تزریق کنیم... این هم برنامهریزی میخواهد؛ این با پوستر و با دستور و با اینها درست نمیشود. همان طور که شما برای کار علمی نیاز به برنامهریزی دارید و باید برنامهی کلان ترتیب بدهید، برای این کار هم برنامهی کلان لازم است.
این برنامهی کلان هم توی خود دانشگاه باید انجام بگیرد؛ این چیزی نیست که ما بگوییم بیرون دانشگاه انجام بدهند، به دانشگاه ابلاغ کنند؛ اینها حکمی نیست که با حکم بشود این کارها را کرد؛ اینها کارهایی است که باید از درون دانشگاهها بجوشد. (1388/11/13)
این برنامهی کلان هم توی خود دانشگاه باید انجام بگیرد؛ این چیزی نیست که ما بگوییم بیرون دانشگاه انجام بدهند، به دانشگاه ابلاغ کنند؛ اینها حکمی نیست که با حکم بشود این کارها را کرد؛ اینها کارهایی است که باید از درون دانشگاهها بجوشد. (1388/11/13)
ااگر ما میخواهیم به آن شکلی که اوّل تصویر کردیم، ایران بیست سال بعد ما ایرانی باشد که از لحاظ مادّی و معنوی برخوردار باشد، پیشرفته باشد، مقتدر باشد، باعزّت باشد، از لحاظ وضعیّت داخلی برخوردار از خیرات و مبرّات باشد -هم از خیرات و مبرّات مادّی، هم از خیرات و مبرّات معنوی؛ تدیّن که گفتیم یعنی خیرات و مبرّات معنوی- این احتیاج دارد به یک کارهایی، و عمدهی این کارها در دانشگاهها است. علّت اینکه من روی دانشگاه و روی استاد و روی وزرای محترم دانشگاهی تکیه دارم و حسّاسیّت دارم این است.